ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
بعضی کافه ها را باید برای همیشه پُلمب کرد زیرا که آن ها شاهدان عینی تمام عاشقانه های ما بودند.
من زندگی ام را با تو در کافه ها ساختم
چه دلیلی دارد بعد از وقوع قتل، به محل جُرم برگردی؟
" علی قاضی نظام "
گفته بود اولینَ ش "من" هستم
باورش کردم
افتخار هم میکردم
اولینِ کسى بودن،آخ که عجب لذتى دارد!
آهنگ گوش میکردیم،بغض میکرد
کافه میرفتیم،بغض میکرد
قدم میزدیم،بغض میکرد
حتى لحظه اى هم که بوسیدمش،بغض کرد...
یک جاى کار میلنگید
"من شبیهِ اولین ها نبودم...
بعضی کلمات
هم نوشتنشان راحت است
هم خواندنشان!
اما داشتنش مرد می خواهد
مثل " معرفت " ...
#علی_قاضی_نظام
همه ی آدمها در برهه ای از زندگی شان
در "آب نمک"خوابانده شده اند،
تا طرف مقابلشان
با خیال راحت ،روشنفکرانه،
زندگی اش را بکند و
خیالش از طرف شما جمع باشد..
که همیشه و همه جا،
تحت هر شرایطی هستید...
نمک گیر نشوید لطفاً
چون از یک جایی به بعد میگَندید...
#علی_قاضی_نظام