یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

در امتداد شب و ماهی که هلالی شد

در امتداد شب و ماهی که هلالی شد
روی من روسیاه هم زغالی شد

انگار هزاران سال بی تو مانده ام
در زیر پاهای تو مثل گل قالی شد

فرمانروای شهر عاشق ها فرمان داد
داشتن تو هم محال و هم خیالی شد

از عشق ترسیدم ولی من دوستت دارم
من هول خوردم و لبانم تبخالی شد

یک گوشه ی این دل هنوزم زنده است بی تو
من سوختم اما همه گفتند عالی شد


ثریا امانیان

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد