یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

الا یا ایها الساقی چه غوغا کردی در دلها

الا یا ایها الساقی چه غوغا کردی در دلها
که با دیدار اول من ز یادم رفته مشکلها

گِل و گُل را یکی بینم چه ها کردی تو با چشمم
چو تصویرت مجسم شد برابر شد گُل و گِلها

همان چشمت که مارا دیدو لبخندبه لب آمد
همین لبخند جانانه بسوزاند غم دلها

اگر خواهی برای آن لب شیرین تفکر کن
ولی گویم که این کارت نباشد کار عاقلها

در این دنیا بشو عاشق که هرکس غیر این باشد
تمام عمر تو جز این نباشد چیزی حاصلها

سلامی من به تو کردم اگر دادی جواب من
سپس دریای من باش و باشم چو ساحلها

از این عشقم در این دنیا تو میدانی چه کاری شد
قماری من به پا کردم به مجلسها و محفلها

وفا گوید در این عالم نباشد عاشق و معشوق
جهنم باشد این دنیا ز پوچی ها و باطلها


امیر حسام دیناری

نظرات 1 + ارسال نظر
امیر حسام دیناری پنج‌شنبه 5 مهر‌ماه سال 1403 ساعت 15:16

خجالت زده شدم برادر بسیار متشکرم از شما دوست من♥️

سلامت باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد