یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

چه عجب شعر به مهمانی من آمده ای

چه عجب شعر به مهمانی من آمده ای
ساک برداشته ای رو به وطن آمده ای

خیر مقدم ،نفست گرم، حضورت جاری
ساکت و سردم و تو گرم سخن آمده ای

دل من پهنه ی بی آب پر از خاری بود
تو به آراستنش مثل چمن آمده ای

باز هم شور تو در عمق دلم می افتد
مثل روحی به مسیحایی تن آمده ای

درد می خواست مرا تا به تباهی بکشد
که تو با قافیه ای درد شکن آمده ای


باز مهتاب و من و غصه و تنهایی و تو
چه عجب شعر به مهمانی من آمده ای

مهساپارسا

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد