ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
وقتی هزار صاعقه تندر و رعد و برق
رگبار بارش های ممتد در خیابانی
چتری که با تو نیست
و خیس خیس هی می دوی
شاید
در گوشه ای جایی بیابی در امان باشی
دیگر
اما دیر شد
تو کاملا خیسی
در جستجوی جای دیگر باش
یا رعد و برق و صاعقه وقتی که دیگر رفت
باران کمی آرام تر گردید
فرقی ندارد هیچ
شب باشد و یا روزی
تو در حصار این همه درگیر
تنها
بی چتر
خلع سلاح
حالا دو باره یک شروع تازه و از نو
در انتظار لحظه های افتابی
تنها شروع خوب با حسی قشنگ و ناب
لبخند بر لب
ابتدای یک نگاه صبح
مست تماشایی
شش های خود را پر کنی از یک هوای ناز
شعری به وزن عشق بازی های سرمستانه ی پرشور
و بی خیال این همه تردید
و بی خیال ترس های پوچ
و بی خیال خستگی هایی که می ماند
در جسم و جانت گاه گاهی سخت
هی می سرایی
ساده بی الایش و راحت
هم اهنگ احساس نجیب و پاک
و خوب می رقصی
کنار واژه های گرم
در سرزمین عشق.
بهداد ذاکریان