یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

بهار شد و یخ ها همه آب شدند

بهار شد و یخ ها همه آب شدند
دور از غفلت خستگی و خواب شدند
یک دل شدند بی کین و غرض
همه در فکر عشق و صواب شدند
چون در نقش همه علم و هنر است
همه در نقش خود دور از نقاب شدند
گل و چمن و رود کنار هم در دشت
پر ز نغمه به شرب می و شراب شدند
زمستان که در جهل و سیاهی گذشت

در جست و جوی مهر و آفتاب شدند
مرتضی اصالت گل و باغ بهار است چنین
به اندیشه ی کار و میوه ناب شدند

مرتضی فضل اله پور

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد