یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

گشتیم و گشتیم

گشتیم و گشتیم
تا به این راه رسیدیم
خاک از تن به در کردیم
جمع نشستیم
چشم تو روزنه نور
چشم من تشنه یک نور
دست تو ملتهب و نرم
دست من منفعل و سرد
با تو گفتم رازها
باهم زدیم چنگی بر همه سازها
باز رفتیم و رفتیم
از میان دشت‌ها
گندمزارها
شقایق‌ها
زندگی مجال رفتن بود
دیدن و گفتن و شنیدن
زندگی کارزار عاشقی بود

مهرداد درگاهی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد