یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

به شوق خواندن شعرت، تو را باعشق می بوسم

به شوق خواندن شعرت، تو را باعشق می بوسم
بدون تو به هم می ریزم و از غصه می پوسم

نزاییده تورا درخود، خیال پا به ماه من
بیا میلاد عشقم باش و معشوقانه مانوسم

غمت را دیدم و قلبم برایت روضه می گیرد
و شادی می زند طعنه بر این افکار معکوسم

نه این دفتر ،نه خودکارم،مرا هرگز نمی فهمد
شبیه روح سرگردان میان عمق کابوسم

جهان آبستن درداست،من هم نطفه ی غم زا
سر زا رفته لبخندم، همان وقتی که مأیوسم

من آزادی نمی خواهم و یا رویای پروازی
که از روز ازل ،درعشق تو مستانه محبوسم

نه شوق دلبری دارم ،نه بازی با کبوترها
پر از تنهایی ام ، گویی درون قاب افسوسم

بیا از نو بسوزانم ، بیا خاکسترم کن باز
که من از آتش عشقت همیشه حال ققنوسم

فاطمه شایگان

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد