ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
به شوق خواندن شعرت، تو را باعشق می بوسم
بدون تو به هم می ریزم و از غصه می پوسم
نزاییده تورا درخود، خیال پا به ماه من
بیا میلاد عشقم باش و معشوقانه مانوسم
غمت را دیدم و قلبم برایت روضه می گیرد
و شادی می زند طعنه بر این افکار معکوسم
نه این دفتر ،نه خودکارم،مرا هرگز نمی فهمد
شبیه روح سرگردان میان عمق کابوسم
جهان آبستن درداست،من هم نطفه ی غم زا
سر زا رفته لبخندم، همان وقتی که مأیوسم
من آزادی نمی خواهم و یا رویای پروازی
که از روز ازل ،درعشق تو مستانه محبوسم
نه شوق دلبری دارم ،نه بازی با کبوترها
پر از تنهایی ام ، گویی درون قاب افسوسم
بیا از نو بسوزانم ، بیا خاکسترم کن باز
که من از آتش عشقت همیشه حال ققنوسم
فاطمه شایگان