ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
تابستان است
و
بوی انگور می اید
وبوی می
باید پیاله ای پر کرد
رفت تا
پیگیری یک خواب ارام
وسپید
دردلتنگی یک روز
بارانی
بدور از خانه
بدور از دوست !
خانه ها را باید از بن ساخت
خانهای برای زندگی
خانه ای سر شار از عشق
گل ها را باید چید
ودر دامن گلدان نهاد
برسم دیرین
وزندگی را باید
پیدا کرد
وتا بینهایت حرکت کرد
برای زیستن
نه نفس کشیدن
تا
غایت عاشق شدن!
در این تقدیر رنگ و رو
باخته !
خود را بدست تقدیر
نباید سپرد
بدون تامل
وبدون دغدغه !
وخوشحال از نفس کشیدن
باید بو ها را
احساس کرد
بوی باران
بوی گل
بوی بهار
بوی زندگی
را تا بی نهایت
بهرام معینی