یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

چیزی در من شکسته بود

چیزی در من
شکسته بود
چونان کلبه‌ای
در گردباد
چیزی در من
رها شده بود
چونان تخته‌ای
در آب
وت و آمدی
از پس پشت سال‌ها
از پس پشت رازها
گفتی که چنان شود
و شد
گفتی آرام بگیر
و گرفتم
گفتم اینجا کجاست
که همه چیز
می‌شود
همه چیز
آرام است
گفتی اینجا
آغوش من است
جایی میان
دو بازوی سپیدم

مهرداد درگاهی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد