یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

تا خنده‌ی تو می‌چکد از خوشه‌ی لب‌ها

تا خنده‌ی تو می‌چکد از خوشه‌ی لب‌ها
بی‌چاره بمی‌ها و غم نرخ رطب‌ها
دنبال دو رج بافه از ابریشم مویت
تبریز شده قبر عجم‌ها و عرب‌ها
قاجاری چشمان تو را قاب گرفته است
قنداق تفنگ همه مشروطه‌طلب‌ها
از عکس تو و بغض، هم‌این قدر بگویم
دردا که چه شب‌ها... که چه شب‌ها...  که چه شب‌ها...
قلیان چه کند گر نسپارد سر خود را
با سینه‌ی پر آه به تابیدن تب‌ها؟
گفتم غزلی تا ننویسند محال است:
ذکر قد سرو از دهن نیم‌وجب‌ها


- حامد عسکری

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد