یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

تا زمانی که به سر دارم رخسار تو را

تا زمانی که به سر دارم رخسار تو را
می نویسم در زمانه نقش چشمان تو را

لب و دندان به جمالم نبود فایده ای
تا زمانی که نبوسد لبو رخسار تو را

به جهان سر نزنم گر تو کنارم باشی،
من همین بس که به آغوش کشانم تن عریان تو را

در جهانی که تو نیستی به کجا باید رفت؟
به کجا بلکه نبینم، نقش چشمان تو را

با تبسم به جهانی که به سر دارد گیرد غم تو،
گفته ام در جان دارم غم چشمان تو را


حدیث اسماعیلی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد