ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
تو از من نپرس
ازخودت بپرس کجایی
که من
گم شده ام
لعنت به این فراموشی بعداز تو
ابوطالب احمدی
آنقدر پای بداهه هایم
احساس به خرج دادی
تا عاشقم کردی
دلم برای بداهه های نگاهت
تنگ است
سری نمیزنی؟
ابوطالب احمدی
جنگل ندارد
زبانی مگر عریانی
باگیسوانی آشفته
رقصان
وچشمانی سبز
که طعنه به دریای آسمان زده است
سکوتم را بکش
با فریاد
دکمه هایت خود اشارتی دگرگونه است
ابوطالب احمدی
باید که باتو
به جنگل زد
با چشمان وحشی سبزی که
فقط مرا گم میکنند
ابوطالب احمدی
تاب نیاوردی
حق داری
این سراشیب هیجان ندارد
بامن قدم زدن
فقط می ترساندت
نه
اصلا چرا قدم بزنی
نیاز من
بی نیازی تو
به هم نمی آید
آرامش
تو
واین همه تشویش
این همه آشوب
دریایی که فوران میکند
درست مثل آتشفشان
به هم نمی آیند
تصورکن
دیروز من همان جا بودم که تو ایستاده ای
امروز
موج
تلاطم
آتش فشانی
درمن است
حتی نمی بوسمت
نسوزی
وگرفتار گرداب نشوی
فقط نگاه کن
چقدر
موج
واین فوران
ازآنجاکه توهستی زیباست
نقاشی ت رابکش
دوستت دارم
جلو نیا..
ابوطالب احمدی
کلاغ ها
از شهر گذشتند
وقتی
درسفره ی کسی
پنیری نمانده بود
ابوطالب احمدی