یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

نبینم دل دلخوره

نبینم دل دلخوره
ولش کن طفلکی رُو
بذار مثلِ کام ، شیرنی بخوره
خرِ جهلو بذار بِرِه توو بهار
از کِی تووی آغُله ؟
براش ازخدا بگو
ازخدای مهربون
ریاکارا تووی چشم دیگرون ،
همون بهترینو کردن عینهو،
لولو خورخوره
دنیا مملو از گُله
پَری هنوز سوگله
تا کِی یکریز آبغوره ؟
بذار بِرِه تَن روو تپه های ،
سبزِ مخملی
بذار هِی غلت بخوره
ول کن حرف مردمو
با اونهمه افکارِ خردرچمن
خودت فکرکن جای دیگرون ،
برای خودت
خودتی که باید تا ابد بمونی همراه با خودت
چه به روی تپه های پُرازخار،
یا که پُرچمن و سبزمخملی
فعلاً سبزی رُو عشق است ،
باقیشو ولش
کودکِ درونمو باش !
بارک الله ، داره تخمه میشکونه
یکریز آتیش میسوزونه
روی دنیا هِی داره غلت میخوره
به کلاغ میگم چغولی رُو ولش
حرف زحق بزن که خیلی بهتره
میگه : اونوقت منو با سنگ میزنن
میگم اونوقت تو غماشونو بدزد ،
اونوقت آدما باهات دوست میشن
بذارعشق یکریز بسوی قلبامون سُر بخوره

بهمن بیدقی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد