یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

بااحساس عشق

بااحساس عشق
آب می خوردم

ذوق ام گرفت

لحظه خواندن اشعار یادم کرده ای
دیدم قطره اشکی ریخته بود
زیر راست گونه ات


ترس بر دلم افتاد
یعنی آشوب شد

من که دنبال تو کرده ام
در زمین مدرسه با رنگ احساس عشق
تنها بوده ایی اما با اشتهای شور عشق

لحظه ها پنهانی در کنار بادکنک ها
سبز و طلایی سفیدبه انتظار
آنقدر تنها

انگار در بازاری چون در فرنگ
کاش بودم
آن موقع که تصویر تو مانده در ذهن
دست زیر چانه بودی در کافه ایی زیبا و قشنگ

با یک شاخه گل
تا که بینی فیس تو فیس چهره ام
آه که این نماد
چقدر محبوب است در چین دوست

باورد باد من هم
عشق می ورزم به اعظم با خاطرات خوب
آدرنالین شور و شوق زندگی

خوش بحالم
چقدر زیبا بود فهیدم
اشک نبود

آب چکید برروی تصویر تو
آه من هنوزم دلتنگم
تشنه رخ رخسار توام


منوچهر فتیان پور

نظرات 1 + ارسال نظر
امیر حسام دیناری پنج‌شنبه 5 مهر‌ماه سال 1403 ساعت 15:23

زیبا و پر احساس بود لذت بردم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد