ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
زندگی
با آب شد حیات
با آتش شد ممات
مرگ
با آب شد پاک
با آتش شد خاک
روح
با باد در پرواز
با نور شد راز
حسین یونسی
رفت آن گاهی که قلبم درپی دیدار بود
حاصل آن مهروخدمت یک دهان هاربود
پنج ویک آمدبه بازی ؛ جفت شش نامیدی اش
دشنه ات دیدم نهادی ؛ برسرمنقاربود
هردمت فاز توهم ؛ یک توقع ؛ ای دریغ
عشقم عشقم های تو تکرار طوطی واربود
من دگر اما اگر ای کاش هایم مرده است
بس بلاهت می نماید این : کاش او غمخواربود
آمدی ؛ حال خرابت دیده ام من بارها
پس کجاها بوده ای آنگه که حالم زاربود ؟
من پناهت بوده ام ایام و اوقات نزار
بردن نامت درآن ایام ننگ و عار بود
من ندانستم که جان عاشقم را باختم
به بزک های شغالی ؛ کآستینش ماربود
بعضی ازآمد شدن ها اینچنین اند ای عزیز
فهم اینکه مرهم ات ؛ تنهایی و گیتار بود .
حسین یونسی
یادواره استاد بهمنی
خاموشی تو، یاد تو را یادمان کرد
شعر و غزل ناب تو را پودمان کرد
عمری به سرایش شعر و ترانه گذشت
احساس تو اشعار تو را دُر گران کرد
بر دست و قلم زر چو ببارد چنین است
هر دفتر شعر قشنگت را ارمغان کرد
حسین یونسی
غزل دیگر شعر من نیست
چون دیگر شیفته نیستم
هر روز آزاری در چشمها
هر روز مصیبتی در گوشها
پاهایم سست و لاجون
دستهایم کرخ و آویزان
بی حسم از مصائب
تا قله راه درازیست.
توانایی من اندک،
پیری مزید ضررهاست
همینجا مینشینم و......
از دور دست،
منظره را به دیده ای
در دیده خریدار میشوم.
شاید فردا دیر باشد
و چشمانم کم سوتر از امروز
شاید.......
حسین یونسی
قلب تو سهم دلم نیـست...همان بهتر که،
دِق کُنَـم، خاک شَـوَم، بیتو نباشم هرگـز !
#حسین_یونسی