یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

لب و خنده‌ی تو مثال بهار است
هوای تو در جان من بی‌قرار است

تو از جنس مهری، شبیه ترانه
من آن برگ پژمرده‌ی بی‌بهانه

نسیم از عبور تو عطر تو گیرد
خدا مستیِ من ز عطرت نگیرد

تو روشنگر این شب بی‌ستاره
من آن سایه‌ی خسته از هر نظاره

غروبم ، که بی نور رویت فسرده
شبی مانده در حسرت ماه مرده

نگاهم به راهت، امیدی دمیده
دلم در هوایت ز شوقی تپیده

تمام وجودم امید وصال است
سرم در پی تو پر از صد سؤال است

نسیمی ز سویت وزیدن گرفته
دل عاشقم رنگ دیدن گرفته

من آن بحر بی‌انتها در تب تو
که طوفان شود با نسیم لب تو

تو موجی که در سینه‌ام اوج گیرد
که آغوش دریا تو را می‌پذیرد

فرزاد دانشور

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد