یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

من میان آب و آتش بی شکیبا سوختم

من میان آب و آتش بی شکیبا سوختم
در میان بغضی از دیدار تو جان دادم افروختم
سعی در این بود جان را تاب دیدار آورد
در دو چشم خواب و بی روحت به حرمان سوختم
آه از آن دیدار آخر آه از آن چشمان سرد
من به رویای نگاهت باز هر شب دوختم
دستهای سرد و بی روحت نفس از من ربود
بعد از آن هر شب به دنبال نگاهت ساختم یا بافتم


الهه رزازمشهدی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد