یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

عشق، آتش بود،

در میان تپش‌های خاموش شب،
عشق،
چون جرقه‌ای در تاریکی،
ناگهان بر جانم افتاد.

هیجان،
چون موجی سرکش،
سینه‌ام را شکست
و مرا به ساحل رؤیاها کشاند.

نفسم،
در آغوش لحظه‌ها
گم شد؛
زمان ایستاد
و تنها صدای تپش‌های دل
جهان را پر کرد.

عشق،
آتش بود،
باد بود،
بارانِ ناگهانیِ نیمه‌شب...
و من،
مسافری در مسیر نور.

میعاد عصفوری

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد