ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
چه می بینم در آیینه خودم یا یک نفر دیگر
و او هم می رود بیرون و من می مانم و این در
نمی دانم چه رویایی نشسته پشت خواب من
و من می مانم و آهی که می افتد از این پیکر
فراموشم نخواهد شد تمام خاطراتی را
که من بودم و دنیایی که مانده در دل دفتر
نمی دانم که بعد از من جهان حالش چه خواهد شد ؟
همین را گفته باشم من که روزی می شود بهتر
نگاهم می کند دنیا و من همواره می خندم :
" چه می بینم در آیینه خودم یا یک نفر دیگر "
صابرخوشبین صفت
میان خانه ی من
خانه ی تو
خانه های مردم شهر
فقط آواز یک گنجشک مانده
صابرخوشبین صفت
از پیراهنت .....
بوی هیچ فصلی نمی آید
و هر چه به عقب بر می گردم
برایم مبهم تر می شوی .
حتی جیبهایت را هم گشته ام
اما بوی کس دیگری را می دهد .
باید مرا ببخشی ،
می خواهم به گذشته هایم برگردم .
صابرخوشبین صفت
بی تو اینجا ,
نه بهاریست
نه فصلی که دلی خوش باشد .
تو که رفتی
همه ی دلخوشی ما هم رفت .
صابرخوشبین صفت