یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

... همه را یکی بر نمی داشت اگر،

... همه را یکی بر نمی داشت اگر،
به هر یکی از همه
یکی می رسید به حساب آن یکی،
سرانجام همه!


محمد ترکمان

خداوندا:

خداوندا:
به علمت، عالمم گردان
به عشقت، عاشقم گردان
به صبرت، صابرم گردان
به صدقت، صادقم گردان
به روی ت، روشنم گردان
به راهت، راهی م گردان
به کوه ت، کاشفم گردان
به کوی ت، کوثرم گردان

به جوی ت، جاریم گردان
به جاهت، جاهدم گردان
به شکرت، شاکرم گردان
به شعرت، شاعرم گردان

حسین محمود

این آتش را دست های عشق خودم به پا کرد

این آتش را
دست های عشق خودم به پا کرد
سوزاند مرا
و عشق مان را
ذره ذره تباه کرد

آن دیوانه
کسی دگر را
بی درنگ انتخاب کرد

ندانست
عشق
فقط یک بار
قلب مان را بیدار کرد

ای چاره ی من
کجا میروی ؟
ای درد دل من
دوایم را
با خود به کجا میبری ؟

ای بی رحم من ...
من
با قلب و جانم
به پای تو افتادم
چگونه
از دل آمدی
زانو بزنی پیش پایش ؟


فائزه لطف الهی

صبر کن

صبر کن
پیش از آنکه
عشق به آه
و اشک به گونه
پیوند بخورد
و نام تو
تیغِ گلو بشود
که هر شعر
طعم خون و خاطره بگیرد
بگو
در این بی‎آئینه مردن
در این تاریکیِ مطلق
ردی از نور
دوباره خواهد آمد؟


نیلوفر_ثانی

ماه ریخته از شانه‌های شب

ماه ریخته از شانه‌های شب
آوای عشق
پیچیده در سرسرای دل
بگذار طعم روشنی
بریزد از دهان‌مان
وقتی فرصتی برای بزم شبانه
باقی مانده است..

نیلوفر_ثانی

هرجاحرف از اثر شد

هرجاحرف از اثر شد
یاداولین بارکه برق چشمانت را دیدم می افتم
نگاهی تیز
انگار،آغاز قصه منوتو بود
باورندارم حال را
حال که ازنفس نزدیکتری
تو به قلبم نه
به روحم گره خوردی
تو به استخوان های سردم اثرکردی
زمستان دست هایم را گرم
کویرقلبم را سیراب
رنگ وروی مرده ام را جلا دادی
به روزگار قبل تو که برگردم
همیشه گله مندم از خدا
جوانی ای که بدون زندگی کردن گذشت
باورکن ندایی صبرم می داد
امیدی که در من نمی مرد
انتظاری که پایانش نزدیک بود
انگار،باختنی در کاربود
باختن دلم به تو
باخت که هیچ،غرق شدن در تو
تویی که رخ خدا را داری
قدرت آرایش وجادوی خدایی
شرح این زیبایی و عشقم گفتنی نیست
باورش هم باورکردنی نیست
تو عقیق نابی
زلال مثل آبی
تو قند روزای تلخی

بهداد علم بیگی