یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

بگو ای مرگ از بختم، گره وا می‌کنی یا نه؟

بگو ای مرگ از بختم، گره وا می‌کنی یا نه؟
مرا در قلبِ چون سنگش بگو جا می‌کنی یا نه..؟

وصالش‌را به‌جان می‌خواهم امّا تو، تو ای دنیا
بگو آیا قماری این‌چنین را هم، مهیّا می‌کنی یا نه..؟

من‌از آن‌دم که‌دل دادم، گذشتم‌ از تمامِ خویش
تو ای سودای دل با جان، مدارا می‌کنی یا نه..؟

غزل‌ پردازِ شیرینم ، غزالِ دشتِ آغوشم
بگو با من که امشب را، تو فردا می‌کنی یا نه..؟

تو را جانِ غزل‌هامان، کمان‌ابرو بگو با من
مرا از مهرِ دیدارت، شکوفا می‌کنی یا نه..؟

من‌و جانم تو و تیغت، بزن‌ ای‌ مرگ‌ بسم‌الله
تهِ این قصّه را آیا ، تو زیبا می‌کنی یا نه..؟

کشاندی با غمت پروانه‌را در پیله بر آتش
مرا در خون و خاکستر تماشا می‌کنی یا نه..؟


حسن کریم‌زاده اردکانی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد