یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

غارت شده‌ای چراغ میخواهد باز

غارت شده‌ای چراغ میخواهد باز
متروکه دلی سراغ میخواهد باز

یک سوخته از دماغِ ناکام از عشق
از خالقِ گُل دماغ میخواهد باز

یک بلبل ترسان شده از سایهء خود
سرخی یِ دو چشمِ زاغ میخواهد باز

بریانی یِ شهر خانهء قصاب است
یک راسته از الاغ میخواهد باز

هیزم شکنی چلاق از کهنه تبر
یک جنگلِ نذرِ باغ میخواهد باز

بشکسته جناقِ مرغِ بازنده شده
اقبالِ خود از کلاغ میخواهد باز


این شاعرِ سرمازده از سینیِ شعر
یک چاییِ داغِ داغ میخواهد باز

میثم علی یزدی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد