یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

این روزها حوالی غم پرسه می‌زنم

این روزها حوالی غم پرسه می‌زنم
در دشت انزوای خودم پرسه می‌زنم

گاهی به باغ خشک ورق خیره می‌شوم
زیر چنار زرد قلم پرسه می‌زنم

خشکیده آبِ ریخته در پشت پای تو
در پیچ کوچه های عدم پرسه می‌زنم

چتری نبود، نم نمِ اشکم روانه شد
باران گرفته خیسم وُ نمپَرسه می‌زنم

گویی شدم شبیه علامت سوال ِ عشق
بر کاغذ ِ مچاله قسم پرسه می‌زنم

هر روز در تقاطعِ برخوردِ بینمان
با خاطرات ِ خورده بهم پرسه میزنم

میثم علی یزدی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد