یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

وَ بی هنگام نامِ این خیابان پاییز است وُ

وَ بی هنگام
نامِ این خیابان
پاییز است وُ
میانِ درّه ها
پُر از شکوفۀ غمگین
وَمن که ، دست هایم پر از قناری ست
حرف می زنم

وَ ، سالیانِ دراز
این همه شکوفۀ غمگین
درمتنِ یک آواز
... یا این ماه که
عاشقانه می چرخد
به جستجویِ یک گُل یاس در باغ هایِ قدیمی

وَ ناگهان
پروانه وُ آتش
گُلی ، درنقاشی
نیم رخِ عبور
سکوتِ ماه
پیراهنِ یوسف
شتابِ چاه

زلیخا !
تنها ، تو عاشقی
یا ، گُلِ یاسی درباغ هایِ قدیمی ...


فریدون ناصرخانی کرمانشاهی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد