یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یاربّ به دل اشتیاق هوس نبود

یاربّ به دل اشتیاق هوس نبود
زین زندگانی فانی خریدار هیچکس نبود

دل چون قفس حبس نفس‌های سینه است
دل را درین میکده جایی دگر نبود؟


برکوچه های بیکسیم پا گذاشتی
امّابجز تو مونس و همدم کسی نبود

عمرم گذشت ز حسرت زِ بی‌کسی
یاربّ بجز تو پناهی دگر نبود


سیّد ایمان داوودی

غم دل با که بگویم ، که دلم سوخته جانا

غم دل با که بگویم ، که دلم سوخته جانا
ز هوای مه رویت ، جگرم سوخته جانا
پدر عشق بسوزد که جهانم همه اش سوخت
من بمیرم که هوا هم نفسش سوخته جانا
سالیانیست که با خاطر تو سر کردم
مِیِ خون جگر از جام وفا سر کردم

سیّد ایمان داوودی