یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

گفت مرا طرار پیری، کتابی بخوان

گفت مرا طرار پیری، کتابی بخوان

سوا زاسباب وتوشه کتابی بخوان

بگفتم زصبروحوصله، هستم تهی

تو این بی قراری ز حالم بخوان

گفت کتب ازکتابها نسخه کرده اند

تو از باغ عدم برگ سبزی بخوان

جدا ازمیدان رونویسان مقلد

توازوحی والهام زجانت بخوان

بگفتم سبب بی سبب نیست سبب

بپوی راه نیکان و اولیای عالی نسب

علی اکبری

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد