ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
عاشقِ آزادی بود
چه دیر درِ قفس را گشودن
پرنده پرواز
از یادش رفته است
آگرین یوسفی
در بیابان مانده ، حیرانم ، نمی دانم کیام
اشک ِ مانده روی مژگانم ، نمی دانم کیام
در تب و تاب ِ گدار عاشقی سرگشتهام
سائل ِ مست ِ پریشانم نمی دانم کیام
چون نِشَسته روی دامانم گناهان بزرگ
من هنوزم یک مسلمانم ؟ نمی دانم کیام
طالب ِ اعمال ِصالح من نبودم تا به حال
گر چه از اول پشیمانم ، نمی دانم کیام
سر به راه عاشقی وُ من ؟ نبودم هیچگاه
در پی یک راه آسانم ، نمی دانم کیام
صد خطا ، صد ادعا ، بنیان عشقم روی چیست؟
مثل سنگ روی میزانم؟ نمی دانم کیام
هیچکس با من نبوده همره ِ دلواپسی
کِشتی ِ در راه ِ طوفانم ، نمی دانم کیام
فریما محمودی
مادر فصل بهار من تویی
شاه غم ملک وفای من تویی
عطر ناب زندگی
حس خوب عاشقی
مایه آرامش من
واژه آسایش من
تنهاترین غم خوار من
ای مخزن اسرار من
تویی مصداق لطف ومهربانی
تویی زیباترین معنای هستی
تویی تنها تکیه گاهم
تویی تنها پناهم
جانم به فدای صفای مادر
مظلوم ترین عاشق دنیا مادر
اسطوره ایثار و گذشت مادر
شعر من درخور تفسیر تو نیست
مادر
روز مادر مبارک باد دی ماه 1402
زهرا نمازخواجو،بیتا
دیدی؟ شکسته بالم
اما چه بی خیالم
چون...
آنکس ک نردبان داد
بازم دهد مجالم
مژگان مهرنگ
وقت آنست به شادی، همه مان زُل بزنیم
هر کجا مــــــــرز کشیدند، یکی پل بزنیم
غــــــــم و اندوه به دل ره ندهیم بار دگر
همه لبخنـــــــد زنیم، ساغری از مُل بزنیم
...
سلیمان بوکانی حیق
بام این دیوار
نیست برفی
ترسم ار بالا روم
افتم زمین
جوی آبی رد میشود
آب رنگی با خود می برد
رنگدانه ها
جنس من دارند بخود
از صدای نهر می فهم ،سر چشمه دعوایی بپاست
جمع مردان یا زنان
نا پیدا
آخر کجاست ؟
رد می شوم
رد من ماند بجا
رضا شاه شرقی
در پس کوچه های خیس شهر
پر شده از صدای زیبای اسم تو
شده آسمان دیوانه ابرهایش
خیمه باید زد با چتر موسم تو
عشق من باز نیامدی که بی تو
عاشق می نخورده ی مستم من
حس می کنم در این دوره از زمان
بی یار و یاور، از کمر شکستم من
عشق من دلتنگ و چشم انتظارم
نمی دانم الان تو کجای دنیا هستی
آن لحظه را دیدم که اشک میریختی
اما حالا چشمانت را بروی من بستی
تو هستی توی رویا و کابوسم شبها
مثل مسافر خسته در خواب طلایی
چشمانم شده آینه بندان خاطره ها
من عاشق خسته، تویی عشق رویایی
تویِ آن چشمای مستت چی داشتی
که شده اسرار و محرم این شبهام
خاطره های با تو هر شب ازم گرفته
خواب هایی که شده سرخط رویام
تویِ این دنیای پر عاشق و دلتنگ
دلهای پاک و ساده تنها، بی خدا نمیشه
عاشق که باشی ساقی هست با وفا
می در ساغر میخانه حکم کیمیا نمیشه
عسل ناظمی