ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
مـوعـودِ خــدا مــدارِ هستــی
هـم محـور و هم قـرارِ هستـی
دستـان بــه دعــا بـر این تمنـا
یــارب بـرسان نگــارِ هستـــی
سلیمان ابوالقاسمی
هر گلی خاری خواهـد که حفاظش باشد
هر گلی عطری خواهـد که مشامش باشد
هر گلی رنگی خواهد که نـــوازد چشمان
آری در خود همه را یکسره پیشش باشد
...
سلیمان بوکانی حیق
گر توانی کوه را پنهان کنی
عشق را نتوان که پنهانش کنی
...
سلیمان بوکانی حیق
مُردگان؛
همه در خوابند
ما نیــــــــــــز
و لیکن
خواب آنان
آرام است و
خواب ما
آشفتـــــــــه
آنان به عُقبا
رفتند و ما
همچنان در دنیا
مانده
...
سلیمان بوکانی حیق
وه چه زیبــــــــا باشد آری روی تو
دوست دارم من بیایـــــم سوی تو
بــوی مُشک و عنبــر آیـد، گر زنــم
دست خود بر روی مشکین موی تو
...
سلیمان بوکانی حیق
زندگی را فقط، بــرای خـود، خواهد
آری از بس،کـه وی که خـودخواهد
روز و شب دارد او، چهره ای عبوس
هر که بینـد او، مرگ خـود، خواهد
...
سلیمان بوکانی حیق
هیچ معلوم هست؟ کدام لاینی1
روز و شب همیشـه، تو آنلاینی2
لاین خوبست، لیک نه هـر لاینی
می شناسمت آری تو آن، لاینی3
...
سلیمان بوکانی حیق
زندگی که ناخـوش شـد
زندگی، مخــــــوان آنـرا
برزخش، بخـــــوان آری
رو به موت، بخـوان آنـرا
...
سلیمان بوکانی حیق