ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
باران که میبارد به یادت اشک میریزم
با این سکوت سرد و بی روح و غم انگیزم
هرچند دنیای من و تو فارغ از هم بود
اما هنوز از حسرت عشق تو لبریزم
وقتی که حرفت می شود هر لحظه و هرجا
من با هجوم خاطرات تو گلاویزم
عشق به تو آخر مرا دیوانه خواهد کرد
الحق که در دیوانگی تحسین برانگیزم
علی امیرحاجلو
بعضیها
به هیچ صراطی
مستقیم نیستند
حتی اگر کوه را بالای سرشان بیاوری
در آسمان
ستارهای میدرخشد
نمیدانم چرا؟
گمان میکنم تنهاست
شاید کسی را قبول ندارد
و فرشتگان را
دختر خالق خود میدانند
شاید ستارهای کور است
که در آسمان میدرخشد.
علیرضا ایمانی فر
حرفت به تاخیر افتاد و نامه ات دیر شد
جانم به لب آمد و روحم به زنجیر شد
شیدای تو بودم و هستم به تعبیر دوست
نیکوست بدانی که جان هم به نخجیر شد
از حاصل دوری توچه ها کشیده ام بدان
ای نرگس با وفای من خوابم به تعبیر شد
چون آمدی به گلستان من بچین شعر من
من هدیه کرده ام جان خودم به تدبیر شد
علم حدیث و تجوید عشقم گشته است
زیبا رخیست که عرفان از او به تفسیرشد
فرزانه دهری سپیده ادب در برت بهوش
بامن بخوان حدیث عشق را که تکثیر شد
ازجعفری چه خواستی که جانش فدای تو
شعرش بخوان که برای تو به تحریر شد
علی جعفری
عادت هر روزه دارم در پگاه
میزنم گشتی در این اطرافِ چاه
در ته چاهیم همه در یک نگاه
روز و شب هایی دویدیم ما به آه
آسمان و این زمین و این نگاه
ساخته شد از بهر ما در یک نگاه
بهره گشتیم و صفا کردیم و امرار معاش
بهره ها بردیم از این کار و تلاش
گشته گشته شهر و آبادی و جام
هیچ نکردیم یاد کَس ایام و شام
ابراهیم معززیان