یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

چه گویی تو از ماجرای حسین

چه گویی تو از ماجرای حسین
خدا داند و کربلای حسین

چه دانی مصائب چه حد بوده سخت
نباشد کسی تا به جای حسین

چه دانی شقی تا چه حد بوده شمر
بریده چو سر از قفای حسین

چه دانی پس از آنکه او شد شهید
چه آمد سر خیمه های حسین

ابالفضل او را چه دانی که بود
که در علقمه شد فدای حسین

چه دانی چه حد بوده زینب صبور
چو دید آن سرِ تن جدای حسین

ز آخر نگاهش سوی خیمه ها
چه دانی ز حول و ولای حسین

چه دانی ز خشم و غم ذوالجناح
چو شد راهیِ خیمه های حسین

قسم بر فدیناه ، بذبح عظیم
خدا داند از خون بهای حسین

شفا چون خدا داده در تربتش
به دیده کشم توتیای حسین

الهی شده درد من لاعلاج
شفایم بده با دوای حسین


الهی به عشقش دچارم نما
که گریم همه شب برای حسین

درختان قلم ، گر که اقیانوسها
مرکب شود در رثای حسین

همه عاجز از شرح آن ماجرا
بمانند و وصف عزای حسین

سید محمد رضاموسوی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد