یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

ساقیا دل به هوای سر زلفت بستن

ساقیا دل به هوای سر زلفت بستن
عادتی گشته و نَتوان ز سرِ آن رَستن

مرغ زیرک شده ام لانه من گلشن عشق
شده کارم ز برِ لاله به سنبل جستن

در قفس عقل مرا گفت چه نیکو باشد
همه از خدعه و نیرنگ پلیدان رَستن

دل قوی دار و بزن تیغ به دیو دو دلی
تا به کی بر سرِ این کوچه سزد بنشستن

فکر بلبل همه آنست که در فصل بهار
ز آشیان پر زدن و جانب گل پیوستن

شاهدا دل چه شکستی ز(محرّم) امشب
که سزاوار تو باشد صنما نشکستن


سید محمد رضاموسوی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد