یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

درختِ کاجِ تنهایم, به رویِ صخره ای تنها

درختِ کاجِ تنهایم, به رویِ صخره ای تنها
همه چشمم به ره, شاید به ناگه از رهَتْ پیدا

مپرس از من چرا پایم به بندِ عشقِ تو زنجیر
بجز رویِ تو را بیند هر آنکس عاشقت آیا؟

اگر دیوانه باشد آنکه پایش بندِ بر عشق است
کسی عاقل تر از دیوانگان باشد درین دنیا؟


ببر درد و غم خود را به نزدِ آنکه می فهمد
نمی فهمد غمِ دل را مگر گردد دلی تنها

نگنجد فهمِ عشقِ ما به فهم و عقل تو ای شاه
به مصر هم شاه اگر باشی نمیفهمی زلیخا را


علی پیرانی شال

... دلم را در جیب دیروز جا گذاشته ام!

... دلم را در جیب دیروز جا گذاشته ام!
این شب ها
خاطراتی کهِ ناگوار پاره می شوند و
بی پنجره
دیوار دیوار, بر سرم آوار...


محمد ترکمان

شاید تو می گویی که عاشق بودن آسان است

شاید تو می گویی که عاشق بودن آسان است
گاهی که دنیای من از چشم تو پنهان است

در فصل های خوب تو اندازه ام جا نیست
پشت سر هم فصل های من زمستان است

در بدترین حالت تو با خورشید می خندی
در بهترین حالت فضایم ابر باران است

تو باورم هرگز نخواهی کرد می دانم
وقتی که کافر می شوی شک کردن آسان است

ایمان بیاور تا بدانی دوستت دارم
مابین ما مرزی به نام شک و ایمان است


من اقتباس تازه ای از عاشقی دارم
هر کس که عاشق می شود بی شک مسلمان است

روح اله امینی

کی زمان آن فرا می رسد که همه ی روزم

کی زمان آن فرا می رسد که همه ی روزم
همان دمی باشد که
در سراپرده ی تو بیارامم
بر بستری از عطر گل ها
تو غنوده باشی و من بانگ برآورم
ای نازنینِ ماه سیما
ای ابروکمانِ نیک خو
مهربان باش با من
آه ، کی می رسد آن زمان ؟


شرینگاراساشتاکا

یک نفر قلب تو را بی سحر و جادو می‌برد

یک نفر قلب تو را بی سحر و جادو می‌برد
بی‌گمان من می‌شوم بازنده و او می‌برد
اشک می‌ریزم و می‌دانم که چشمان مرا
عاقبت این گریه‌های بی‌حد از سو می‌برد
آن قدر تلخم که هر کس یک نظر می‌بیندم
ماجرا را راحت از رفتار من بو می‌برد
من در این فکرم جهان را می‌شود تغییر داد
عاقبت اما مرا تقدیر از رو می‌برد
یک نفر از خواب بیدارم کند، دارد کسی

با خودش عشق مرا بازو به بازو می‌برد


- الهام دیداریان

وقتی که عشقت را دلم اصرار دارد

وقتی که عشقت را دلم اصرار دارد
حتا نگاهت سعی بر انکار دارد
تصویر من در آینه تصویری از توست
آیینه هم مانند تو آزار دارد
در تُنگ، ما بی‌تاب دریاییم غافل
از این که دریا مرغ ماهی‌خوار دارد
دنیای ما را کاش می‌دیدی فریدون
هر آدمی در آستینش مار دارد

این جا سپاه فیل هم از پا می‌افتد
این جا پرستو سنگ بر منقار دارد
ای کاش من در این نبرد از پا نیفتم
حتا خدا با من سر پیکار دارد

- مهتاب یغما