ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
پای بر راه نهادم که ز تو بگریزم
تو چرا خیره سری، در دل من می مانی؟
سرخی لعل لبانت جگرم را خون کرد
از قضا، درد و غم این سخنم می دانی
چشم را وسوسه کردی ببری عقلِ دلم
طاق ابروی تو صد قائله ی ویرانی
خنده ی ناز وظریفت به مثل شمشیر است
می شود هر که بر او خنده کنی قربانی
سخت در بند غمت دست ودل و پاگیر است
هرکه با ناز سخن، نام تَرَش میخوانی
مست می رقصد اگر نوش ز دستت بخورد
مرشد پیرِ عصا دست و دو پا زندانی
می روم سوی جهنم ز فردوس بَرَت
باز میگردم و در بر کِشَمَت پنهانی
میترا کریمیان