یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

نغمه زدم وایِ دلم ها شده

نغمه زدم وایِ دلم ها شده
جامه‌ی خرقه‌ی دلم تا شده
کام کشم چون طرب اشفته هست
وز سر من شور کلان پا شده
گفت که تو پیشه‌ی عاشق شدی
جز به کار خود دگر جا شده
چون کشم بر تن یارم شبی
صبح دگر بار جفا ها شده
خود شنو کز بر ثری روی
وین برّ تو یاد فنا را شده
جمله‌ی جان خود به بلبل سپار
دست خودت مست دعا آ شده
وای از آن شب که به گریه زنی
سیلی رسد که پر ز تو خمارا شده
صبحی رسد که اندر از شب شکست
بریده مَه که روی تو نغمه زنان وا شده

فرهان منظری

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد