ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
دست در دهان می اندازم
بالا بیاورم خود را
پوست اندازی کنم
از این سرزمینِ
متروک بی آه و عشق!
خودم را پهن کنم
روی آرزوهای شیک
زیر آفتابِ داغ حسرت
انقدر طلوع را کش دادهاند
نزدیک غروب است و هنوز
خورشیدی نیامده است
و روزهای خاموش
چون گرگ های گرسنه
عمر به غارت میبرند
بی آنکه چوپانی
هی هی کند...!
صورتم را سیاه کردهام
تا سپید بگویم
با دستهایی که به گوشهایم آویخته!
حیف قلمم را
گرو گذاشتهام
پیشِ نانوا
بچه ها شعر دوست ندارند
نمیخورند...
سفرهی ما بدون نان مرده...!
مهدی بابایی راد