ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
از آن پس که دنیا رفت به پیشرفت
مغر هر انسانی به نابودی رفت
ذهن کودکان شد آشکار
بسی نوجوانان شدند تار ومار
ثروتمندان شدند پیروز
مردمان رفتند به دیروز
برتر شد حیوان از انسان
شرمنده شد خداوند پیش شیطان
پارسا رحمتی
هرچه سخن گفتن وشنیدار شدن ز شُکوه خالق
نفهمیدی ومانند گاوی فقط بر یونجه خویش راغب
هر چه قرآن خواندن وتفسیرش گفتن از بر خلایق
نفهمیدی ومانند خری بر گوشَت خوانند و نباشی لایق
هر چه مدح خالق کردند و وظیفه گفتن شب و روز
نفهمیدی ومانند بُزی اَخفَش سری تکان دهی شبانه روز
هرچه نمازخواندن ودعاکردن از برخویش وخویشان
نفهمیدی ومانند مرغی کِز کردی همی بودی پریشان
محمد هادی آبیوَر
ای که با عطر تو یک مرتبه مدهوش شدم
آخر از ذهن تو افسوس... فراموش شدم
آب شد شمعِ دلم بی تو در این خانهی سرد
شمعی از غم شدم و بعد تو خاموش شدم
روز و شب زارم و پیوسته عزادار توام...
تو چه کردی که چنین بی تو سیه پوش شدم
بوسهات سهم منِ غمزده انگار نبود
جای نوشیدن لبهای تو غمنوش شدم
کاشکی زنده کنی بار دگر قلب مرا
ای که با عطر تو یک مرتبه مدهوش شدم
مهدی ملکی
قدحی درپَرشال و سپر انداز به خرابات شدم
مِی نشد مایۀ تسکین و مِی آلوده شدم
امیرعلی مهدی پور
هر لحظه ،از هر سو ، خبر می رسد اما
با درد های زرد و پاییزی،چه سازم؟
این جسم را طاقت نمانده ، مهلتی ده
تا خویش را با ضربت آتش بسازم
من خسته ام، از این خبرهای پر از درد
بر خواب آرام همین ، کودک بنازم
دیگر نه خوابی مانده و نه ماهتابی
باید درون شعلهی ای،خونین گدازم
من اتشم، از قعر کوه ، آتش فشانم
باید به سوی بیکران ، با سوز تازم
باید بیایم راه روشن را از این قعر
باید به راه سبز و آبی دل ببازم
گفتم خدا ، با ما ره سازش ندارد؟؟
باید برای،که بگویم از .....نمازم؟؟
باید کجا سجاده را وسعت دهم و
باید به که گویم ز درد و از نیازم
هرچه بخواهی این دلم تسلیم محض است
هرچه بگویی، می کنم، تا خود بسازم
این سینه محتاج نگاه توست ، دریاب
غمگین ویولن می زند، اهنگ سازم
نرجس نقابی
درگیر با افکار دل خویشم
نمیدانم کجا و چرا
درگیر این عشق خویشم
تاب انتظار ندارم برای دیدن او
من آنم که
ستم دیده از یار بی وفا
هر چند در پِی
بی وفایی به دل خویشم
هر چند بی وفا به عشق خویشم
علیرضا پورکریمی