یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

برای من تو می مونی مث احساس یک عاشق

برای من تو می مونی مث احساس یک عاشق
مث آبی واسه ماهی ،تویی ساحل منم قایق
دلم می خواد مث آیینه همه جا روبروم باشی
می خوام تا وقتی که زنده م فقط تو آرزوم باشی
بگو که حرمت عشق و فقط منم که می شناسم
بگو تب کنی میمیرم اینا که چیزی نیست واسم
مثل تولد شعری توو بطن ذهن آشفته ام
من این شعر را برای تو برای چشم تو گفتم

تو گفتی که دوست دارم منو رو رویا سوار کردی
دارم میمیرم از عشقت ببین با من چکار کردی
تو وقتی که می خندی،خدا همرات می خنده
هوات بد جوری دل چسبه مث آخر اسفنده
تواز سمت خدا میای اصلا شاید، .......نمی دونم
فقط می دونم دوست دارم نباشی من نمی تونم

سیدرضابنایی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد