باز می شد در هوایت قایق رویا شوم
در تکاپوی غریب قطره ها دریا شوم
باز می شد در بهاران دو چشم ماه تو
زاده از پروین و نیما شعر مولانا شوم
آب حوض ماهیم درچرخش فواره ها
بوم رنگ از نام تو تفسیر فرداها شوم
چتر تنهایی گزیده روح شعر ناب تو
قطعه قطعه مقطعی از ذوق ماهی ها شوم
باز می شد لاجوردی زد سرود از درد را
در هجوم شعر غمگینت پر از حاشا شوم
نغمه از آیین عترت قرعه بر نامت زدند
تا که در صبح نگاه شاعرت گیرا شوم
قصد آن دارم گر از بام بلندم پرکشی
جوهر اشک قلم در دفتر دنیا شومهادی جاهد