ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
دلم از نرگس بیمار تو بیمارتر است
چاره کن دَرد کسی کز همہ ناچارتر است
فروغی_بسطامی
درد ِدلـ
شعر ِقشنگ
این همه احساس لطیف
بہ کسی ..
این سہ بیان کن کہ تو را می فهمد
شهرام_نصیری
گاهی میان مردم
در ازدحام شهر
غیـــر از تــو
هرچہ هست فراموش میکنم
فریدون_مشیری
برای بستری , از شعر تازه
کمند گیسوانت , بازه ,بازه
برای گم شدن , دراین شب تار
دلم با برق چشمونت میسازه
برای قصه گفتن, یا شنیدن
به شیرینی لبهاتم نیازه
تو بودی, قفل دل رو باز کردی
همیشه درشبم , پرواز کردی
تواین , بیحوصلگی های دائم
به لبخندی ,دلا رو شاد کردی
برای هر قرار, بیقراری
مثه هر صبح یلدا, ناز کردی
حالا ما و دل و یک شهر آواز
نشسته عکس شب , درهاله راز
مثه خاری بپا, در حال پرواز !
فقط مونده بجا, یک ناله ی ساز !؟
سیدمحمدمعالی
وسط باد می دوید
خاطره ای برون شده از کُنام من
نتوانستم بگیرمش !
که سخت می دوید به آخرَ زمان من
سایه ام ؛ پا به پایم نبود ؛ در کنار من
گوئیا ؛ زود رفته بود
به انتهای انقیاد من
پاره کرده بود حماقتی ؛ شناسنامه ام
از آن زمان
به سَر چُنان زند مرا ؛ ملامتم
که روز نیز سیاه ز پیش چشم من
در این دَمی که طی شود به آخرم
به یاد تو ؛ زنده بود ؛ زنده بودنم
دگر مرا تکان نمی دهد
حرارت بقای من
که با خودم بِرَم ؛ نگاه تو ؛ صدای تو
همین شبی که باشدَم سحرگهی
وداع من
به تو ؛ توئی که من ندارمت
که بوده و که بایدم
به عشق تو
به نام تو ...
سعید رضا علائی
امسال تمام حیاط پاییز
مال من شد
و مادرم آنقدر پیر
که دیگر
کاری به کار برگها
نداشته باشد