یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

عشق ..

عشق ...
خواندمش به فریاد،
درحسرت ماندن.

لحظه ی باتوبودن، یادت هست ؛
گفتمش : آوازی خاموش ،
آوار خاطرات .

درساحل ترانه ی سکوت ؛
ترنمی ست پیش از مردن ،
که تا به ابد می سراید.

کیستی ؟
ای غم واندوه ،
که بر خاطرم آونگ شدی .

دوستت دارم ؛
مثل آخرین بطری آب ،
درکویری سوزان.

آه میکشم درسجود، اشک میریزم ؛
سجاده ی خیس ،
چشمان پرازاشک .

نجابتش ورد زبان بود ؛
آرام وبی صدا ،
مثل شبنم صبحگاهی .

غوغابه پاکردعاشق ؛
طبلی توخالی ،
امان ازدل معشوق .

گفتم : نورباش وبتاب ؛
بردیگران ،
روزی توخورشید خواهی شد .

شراب می چکدازچشمانت ؛
استکان بیاور ،
طمع لبان سرخش ،


سیدحسن نبی پور