یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

118

شاعری می گوید 

 

تا ریشه در آب است امید ثمری هست!!! 

 

پس می دانم 

 

تا فردایی هست 

 

باید امیدوار بود!!! 

 

117

مرا برای دزدیدن تکه نانی به زندان بردند 

 

وپانزده سال تمام 

 

در آنجا هرروز سه قرص کامل نان مجانی خوردم.. 

 

116

گاهی بعضی ها یه جوری می شکننت 

 

که وقتی تیکه هاتو می چسبونی 

 

یه آدم دیگه میشی..

115

ما مردم را به اندازه کارهای خوبی که برای ما کرده اند

دوست نمی داریم..

بیشتر برای کارهای خوبی که ما برای آنها کرده ایم

دوست می داریم..

"تولستوی"

113

پرنده ای که نداند آزادی چیست؟ 

 

وقتی در قفس باز بماند 

 

سرما می خورد... 

 

 

 

می کوشم غم هایم را غرق کنم 

 

اما نامردها یاد گرفته اند شنا کنند..

112

من به یادت هستم 

 

به اندازه لذت تمام شدن 

 

مشق های کودکی  

111

روزها رفت ولی یاد تو کمرنگ نگشت 

 

شام ها رفت ودل ساده من سنگ نگشت 

 

ذهن من بستر صدخاطره با یاد تو بود 

 

یادت از صفحه این خاطره بی رنگ نگشت..