یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

معشوقه چو آفتاب تابان گردد

معشوقه چو آفتاب تابان گردد
عاشق به مثال ذره گردان گردد

چون باد بهار عشق جنبان گردد
هر شاخ که خشک نیست رقصان گردد

"مولانا"

شعرهای من،

شعرهای من،
همه بر وزن دل اند!
نه در بند آوا و هجا
نه اسیر قفس قافیه
رهاتر از رها
مثل برگ پاییز اند!
جدا ز شاخه ی دل،
به ناگه و
تک تک،
می ریزند!

فرشته سنگیان

بگذار دوستت بدارم

بگذار دوستت بدارم
تا از اندوهِ بی‌کرانِ درونم
رهایی یابم.
تا از روزگار زشتی و تاریکی برَهَم.
بگذار دمی
در بسترِ دستانت بیارامم.
ای شیرین‌ترین آفریده‌ها !
با عشق می‌توانم
هندسه‌ی جهان را دگرگون کنم،
می‌توانم در برابرِ این پریشانی
تاب آورم...

دیدی هنوز یک ماه تا تخلیه وقت داری

دیدی هنوز یک ماه تا تخلیه وقت داری
مدام از بنگاه املاک
آدم می فرستند؟
دیدی مجبوری
در را باز کنی تا بیایند ببینند می شود جای تو را پر کنند یا نه؟
دیدی به همه جا سرک می کشند؟
حتی اتاقی که عطر آغوش هنوز از آن جا نرفته؟
تو که دیدی چقدر سخت است
خب کمی مدارا کن
این قدر با این و آن قرار نگذار
شاید خواستم و توانم بود که باز
خودم
به دلت بنشینم...

رسول ادهمی

همه جاى خانه را ساعت گذاشته بودیم .

همه جاى خانه را ساعت گذاشته بودیم .
با خود فکر مى کردیم هر چقدر بیشتر به ساعت نگاه کنى زمان دیرتر مى گذرد ..
و چه ساده
دیر مى گذشتند ..

دلتنگم

دلتنگم
آن‌چنان که...
اگر ببینمت به کام...
خواهم که جاودانه بنالم به دامنت...
شاید که جاودانه بمانی...
کنار من...

خوشحالی این شکلی وحشتناک است.

خوشحالی این شکلی وحشتناک است.
ازش پرسیدم: چرا؟
گفت: وقتی دست سرنوشت بخواهد چیزی را ازت بگیرد،
می‌گذارد این طور خوشحال باشی...

وگاه بی آنکه بدانیم درشب سخن می گوییم

وگاه بی آنکه بدانیم درشب سخن می گوییم
وصبح ازچشم خود می فهمیم
گریسته ایم

آنقدرکه در پلکهایمان
انارهای شکسته بسیار است.