یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

شبها بس بی سرانجامم نه می خوابم؛

شبها بس
بی سرانجامم
نه می خوابم؛
نه بیدار بیدارم
به یاد تو باز
پر می شود اشکدانم‌
دلم به این خوشست
که فقط یک مهمانم


فرشته سنگیان

آیا تا به حال گل های بهشتی را دیده اید؟

آیا تا به حال گل های بهشتی
را دیده اید؟
آنها در چشمان یک مادر یافت می شوند،
و در نوزادان هنگام خواب،
در دستان یک پدر، هنگام خرید برای خانه،
و بر روی صورت پدربزرگ ها و مادربزرگ ها وقتی که می خندند،
آنها همه جا هستند و

زندگی ما را غنی می سازند
با این حال، حواستان باشد که به هر گلبرگ توجه کنید و آن را گرامی بدارید،
زیرا این گلهای بهشتی همه جا هستند.

فرشته سنگیان

بهار شد و

بهار شد و
او
به گلگشت در باغ،
شد مشغول
عبرت بسیار دید
و
چشم دلش،
گشت روشن
وز گلی آموخت؛
سر به آسمان سودن و
دل ز گل و خاک، برکندن
تن به سبزی آراستن و
از خواب گران برخاستن
میزبان شبنم و
همدم نسیم گشتن
.
.
.
و
چنان سرمست شد؛
که رفت از خاطر او،
هرچه سرمای زمستانی بود

فرشته سنگیان

باشد که دیدارت

باشد که دیدارت
دل چشمانم را
شاد گرداند


فرشته سنگیان

باران

با اشکهایش،
اشکهایم را شست؛
باران

فرشته سنگیان

تو رفته ای و

تو رفته ای و
من نشانی ات را ندارم
به خوابم بیا
فقط نشانی ات را بگو


فرشته سنگیان

در این سرسام گنگ

در این سرسام گنگ
در این شب های ممتد
هنوز دلخوشم
به آخرین نگاه
به آخرین سخن
دریغ و درد
هنوز باورم نمی شود
که هم نگاه و هم سخن
وداع بود، وداع


فرشته سنگیان

خزان، تهی نیست

خزان،
تهی نیست

خزانه دارد
دستانت را بالا ببر
پاییزانه ات را بردار

فرشته سنگیان