یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

تو رفته ای و

تو رفته ای و
من نشانی ات را ندارم
به خوابم بیا
فقط نشانی ات را بگو


فرشته سنگیان

در این سرسام گنگ

در این سرسام گنگ
در این شب های ممتد
هنوز دلخوشم
به آخرین نگاه
به آخرین سخن
دریغ و درد
هنوز باورم نمی شود
که هم نگاه و هم سخن
وداع بود، وداع


فرشته سنگیان

خزان، تهی نیست

خزان،
تهی نیست

خزانه دارد
دستانت را بالا ببر
پاییزانه ات را بردار

فرشته سنگیان

به عزت خورشید

به عزت خورشید
به وقت طلوع
و به شکوه ماه
در دل شب سیاه
با یادت نیز
جان می گیرم


فرشته سنگیان

آوازه ی دیدارت پیچید

آوازه ی دیدارت پیچید
آینه چیدم
هر نقطه ی این شهر
فرشته سنگیان

صبح، زیباترین

صبح،
زیباترین
شعر خورشید ست
از برای زمین


فرشته سنگیان

در عجبم از کار گلها

در عجبم از کار گلها
نشانی ات را می دانند
ولی مهر بر لب
فقط نگاه می کنند!


فرشته سنگیان

سنجاقک را

سنجاقک را
یارایِ حملِ پیام نیست!
بس که لطیف است بالَش!

فرشته سنگیان