ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
تو رفته ای و
من نشانی ات را ندارم
به خوابم بیا
فقط نشانی ات را بگو
فرشته سنگیان
در این سرسام گنگ
در این شب های ممتد
هنوز دلخوشم
به آخرین نگاه
به آخرین سخن
دریغ و درد
هنوز باورم نمی شود
که هم نگاه و هم سخن
وداع بود، وداع
فرشته سنگیان
خزان،
تهی نیست
خزانه دارد
دستانت را بالا ببر
پاییزانه ات را بردار
فرشته سنگیان
به عزت خورشید
به وقت طلوع
و به شکوه ماه
در دل شب سیاه
با یادت نیز
جان می گیرم
فرشته سنگیان
در عجبم از کار گلها
نشانی ات را می دانند
ولی مهر بر لب
فقط نگاه می کنند!
فرشته سنگیان