چشم تو

وقتـی که سیــم حکــم کـند، زر خــدا شـود

وقتـی که سیــم حکــم کـند، زر خــدا شـود
وقتــــی دروغ داور هـــــر مــــاجــــــرا شـــود

وقتـــی هـوا، هـوای تنفس، هــوای زیست،
سرپوش مـرگ، بــر ســر صــدها صــدا شود

وقتـــی در انتــظار یکـــی پـــاره اســتـخـوان
هـنگـــامـــه‌ای زجــنبـش دُم هـا بپـــا شـود

وقتی به بوی سفره‌ی همسایه، مغز و عقل
بــی اختـیـار معــــده شــود، اشـــتها شــود

وقتــی کـه سوسـمار صـفـت پیـش ِ آفتــاب
یک رنگ، رنگ ها شود و رنگ ها شود. . .

وقتـی کــه دامـن شرف و نطفه گیـــرِ شرم
رجّــالــه خــیـــز گــــردد و پـتـیـاره زا شــود،

بـگـذار در بــزرگـی‌ ِ ایــــن منـجـلاب یـــأس
دنـیــــای مـــن بـه کـوچـکــی‌ انـــزوا شـود!

حقیقت

حقیقت
نه به رنگ است و نه بو
نه به هآی است ونه هو
نه به این است ُ نه او
تا کسی نشنود این راز گهر بار جهان را
آنچه گفتند و سرودند
تو آنی!!
خود تو جان جهانی
گر نهانی و عیانی
تو همانی که همه عُمر به دنبال خودت نعره زنانی
تو ندانی که خود آن نقطه ی عشقی
همه اسرار نهانی !

• مولانا

بلد بودن نمی خواهد ...

بلد بودن نمی خواهد ...
هر شب خواب تو را دیدن ... !
دوست داشتن می خواهد
که من دارمت " زیاد " ...
#حمیدرضا_عبداللهی

زندگی کردن آنگونه که دوست دارید؛

زندگی کردن آنگونه که دوست دارید؛
خودخواهی نیست.
خودخواهی آن است که از دیگران بخواهید
آنگونه که شما دوست دارید زندگی کنند.

خوش آن کسی که چو گل، یک دو شب به گلشن عمر

به جرم یک دو صباحی نشستن اندر باغ
هزار قرن در آغوش خاک باید خفت

خوش آن کسی که چو گل، یک دو شب به گلشن عمر
نخفت و شبرو ایام هر چه گفت، شنفت

ای بار خدا به حق هستی

ای بار خدا به حق هستی

شش چیز مرا مدد فرستی

ایمان و امان و تن درستی

فتح و فرج و فراخ دستی

شهید