ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
وقتی خطر،
بیخِ گوشهایِ خاکِ بی صاحب
خمیازه می کشد
و تشرِ سست
در تیغِ غلاف شده، می تُرشد
و جرئت ادعا
جراحتِ همیشه ی جمعه هاست
و ایمانِ عامی
آمین گاهِ دعایِ امامِ امّی است
و خونِ بی بها
می جوشد وهیچگاه آه نمی کشد
و شعلۀ آتش
بی شرمی را، برشته نمی نماید
و شکمِ بی نان
قرائتِ قرآن را قورت می دهد
و پینۀ پیشانی
پردۀ پژواکِ گناهان گزاف است
آنگاه خون بس
ته ماندۀ خاک را،
به تاراج تبه کاران می دهد
وقتی صداها
تا اجازۀ صدور به صف شده اَند
و غرورها
در غیبتِ غیرت چون حبابِ کف
و هوارِ درد
به منزله ی بیماریِ هاری است
و وقاحت
وقعی به شعورُ شرف نمی گذارد
و دروغ
دروازۀ عبور از دو رویی هاست
و قداستِ انسان
زیرِ قدم هایِ قدرت بی قیمت و،
جانِ آدمی
جولانگاهِ بوالهوسیِ حرامیان است
و سکوت
سیرۀ سیاست پیشه هایِ سفیه و،
سیاست
سایه ی، سیاه اندیشانۀ فقیه است
و حرصِ حکومت
هراسناک ترین حریفِ زندگی ست
آنگاه خون بس
تمدنی هزاران ساله را
به تاراجِ تبه کاران می دهد
بیندیش، درمان
در دهانِ دریده ی خودِ درد است
و تخمِ رهایی
در زهدانِ آزادگی ریشه می دواند
و امیدِ خسته
در میقات خرد و خون نفس می کشد
امیر ابراهیم مقصودی فرد