ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
آن هنگام که آفتاب ؛ هجوم سایه ها را زیر و رو میکرد
اقاقی داشت رفتن زمستان را آرزو میکرد
آن هنگام که دستِ خشک کویر دریا را میگرفت
شکوفه ای داشت در آن سوی ابرها پا میگرفت
آری
پاک و معصوم
در لا به لای متن بمب و موشک
در حجم تیر و ترکش
چشمانش را به سمت آسمان دوخت
و ناگاه در آتشی بی رنگ سوخت
گرچه رفت
ولی هنوز زنده است و زندگی میکند
در میان رگهای لطیف رازقی
در میان ابریشم ناب عاشقی
علیرضا شاهزمانی