یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

گفتم ببینمت ..

گفتم ببینمت ..
شاید این دلم آرام بگیرد
گفتم ببینمت
این بی قراریم سامان بگیرد
دیدم تو را و گه
بی قرار و بی سامان شدم
در پی عشقت از این ویرانه تر شدم
گفتم تو را بیا در محفل دلم
چندی نشین و ببین حال دل زارم
شاید شود دلم از این جفا رها
شاید شدی چراغ بر این دل سیاه
گفتم تویی دوا بر هر درد و نوا
آخر شدی همان رویای بی زمان...

سحر کرمی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد