ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
میان حرفهایش
طعم گس رفتن
دلم را بر هم می زند
خوب می دانم
خنده هایش
راه گم کردن است...!
فروغ_گودرزی
می خواهم رها باشم ! در سرسبزیِ جاده زندگی گم شوم
و نفس های بی خیالی را در ریه های روزمرگی هایم بپاشم !
می خواهم برای مدتی از دوست داشتن ها و دوست نداشتن ها
دور و در خلأ احساسی شناور باشم و زندگی کنم !
فروغ گودرزی
می پیچد این روزها
باد به خود
بی آن که ابر را وسوسه بر باریدن کند..
فروغ گودرزی
قدم
بگذار
بر
کوچه های شهر
تا رنگ پیری بر خود نگیرند...!
فروغ_گودرزی
به دست باد افتاد خاطراتت
می گویند باد اورده را باد می برد..!!!
فروغ_گودرزی